2021/12/27، 04:56 AM
امروزه مشخص شده غلبه چهار دهه استراتژی جنگ با مواد در آمریکا نه تنها تاثیری نداشته بلکه باعث افزایش قاچاق مواد و آمار اعتیاد شده است. امری که موجب شد تا در سال ۲۰۱۰ استراتژی کنترل مواد به گونهای در دستور قرار گیرد تا در کنار مقابله با عرضه مواد، حوزه کاهش تقاضا و پیشگیری در جمعیت رو به رشد افراد معتاد مورد توجه قرار گیرد.
از استراتژی مبارزه با مواد تا کنترل مواد
هزینههای بسیار بالا و شکست جنگ با مواد در آمریکا، سیاستمداران را بر آن داشت تا با تغییر رویکرد خود با یک برنامه دانش محور و بر اساس مشارکت اجتماعی به کاهش مصرف مواد برسند. از این رو استراتژی مبارزه با مواد آمریکا در آغاز قرن بیست و یکم با این رویکرد که فرد معتاد یک بیمار است، کمی از رویکرد سختگریانه و سزادهنده خود در مقابله با مواد کنار نشست. در واقع محور اصلی استراتژی نوین آمریکا در مبارزه با مواد شکستن زنجیره سوء مصرف مواد – جرم – حبس- بازداشت مجدد و تمرکز بر پیشگیری و درمان معتادان است. استراتژی نوین ایالات متحده آمریکا نه جنگ با مواد بلکه کنترل مواد است و برای رسیدن به این هدف علاوه بر مقابله با عرضه مواد، باید به برنامههای کاهش تقاضا نیز به صورت متعادل و موازی توجه شود[۱]. در این استراتژی بر موضوع پیشگیری از اعتیاد بسیار تاکید شده ، به گونهای که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، به جای استفاده گسترده از مجازات حبس، به ترویج برنامههای اجتماعمحور مانند برنامه حمایتی جوامع عاری از مواد مخدر با تاکید بر جوانان در محیطهای مدرسه، دانشگاه و محیط کار پرداخته شد[۲].
در استراتژی نوین آمریکا علاوه بر تاکید بر مقابله، پیشگیری و درمان به منظور کاهش آسیب و بازگشت مجدد معتادان به جامعه، تعدیل و تغییر برخی از قوانین نیز در دستور کار قرار گرفت. بر اساس این استراتژی قوانینی مانند مجازات منصفانه تصویب شد؛ در این قانون مجازاتهای برخی از جرایم مواد مخدر به ویژه حمل آن پس از ۴۰ سال با کاهش روبرو شد. همچنین در سندهای جداگانهای در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ با تاکید بر پیشگیری به عنوان کمهزینهترین و موثرترین راهبرد کنترل مواد، مشارکت تمامی بخشهای جامعه برای پیشبرد این استراتژی امری ضروری اعلام شد.
در واقع اصلیترین تفاوت استراتژی کنترل مواد با استراتژی مبارزه با مواد در آمریکا، جایگزینی یک رویکرد علمی مبتنی بر شواهد و مدارک موجود درباره وضعیت اعتیاد در کشور برخلاف رویکرد جنگ با مواد که بیشتر یک سوگیری سیاسی در مبارزه با جرم و مجازاتهای مرتبط با مواد بوده است. استراتژی نوین ایالات متحده آمریکا با محوریت کنترل مواد مخدر مبتنی بر اصول زیر است:
- پیشگیری از مصرف مواد به عنوان رکن اساسی کنترل مواد در کشور؛ بر اساس شواهد موجود این استراتژی توانست در کاهش مصرف مواد به ویژه مخدر در میان گروههای سنی نوجوان و جوانان باعث کاهش مصرف مواد شود. گرچه سوء مصرف مواد میان گروههای سنی مختلف همچنان یک نگرانی عمده محسوب میشود.
- افزایش دسترسی به درمان و حمایت از افراد معتاد در جهت بازتوانبخشی؛ در حالی که در استراتژی جنگ با مواد معتادان به مواد به عنوان کسانی معرفی میشدند که سزاوار سرزنش و کیفر هستند، در استراتژی کنترل مواد، اعتیاد به عنوان یک بیماری معرفی شد که تمامی برنامهها و تلاشها باید معطوف به درمان باشد. بر اساس استراتژی کنترل مواد، تلاش شد تا دسترسی به خدمات درمانی در سراسر آمریکا فراهم شود تا افراد بیشتری تحت پوشش درمان قرار گیرند. در این زمینه یکی از برنامههای در دستور کار، استفاده از مواد جایگزین است که سعی شد تا به منظور بهبود افراد معتاد از مواد از داروهای جایگرین استفاده شود. همچنین در این استراتژی توجه به این موضوع که به تنهایی درمان افراد معتاد برای بازگشت به جامعه کافی نیست، برنامههایی برای بازتوانسازی افراد مانند ایجاد فرصتهای شغلی و مسکن مناسب نیز در نظر گرفته شد.
- تبدیل نظام عدالت سزادهنده به نظام عدالت منصفانه؛ بر اساس استراتژی کنترل مواد در آمریکا، جهت درمان و بازتوانبخشی، باید نظام عدالت دارای کارکرد مطلوب و منصفانه باشد. برای این منظور توجه به قضازدایی سوء مصرف کنندگان مواد و درمان آنها، ارائه خدمات درمانی برای بزهکاران، استفاده از حبسهای جایگزین، فراهم سازی فرصت شغلی و تامین مسکن برای افراد دارای سابقه کیفری، کاهش میزان مجازات و در عوض اعمال مجازاتهای شدید برای قاچاقچیان از جمله برنامههای ناظر به تحول نظام عدالت کیفری در دستور کار قرار گرفت[۳].
- از جنگ تا کنترل مواد: شکست استراتژی جنگ با مواد نشان داد، نه تنها آثار مثبتی از آن حاصل نشد بلکه آمار زندانیان به شدت بالا رفت؛ به عبارتی استراتژی تک ستون جنگ با مواد باعث افزایش آمار اعتیاد و حتی قاچاق مواد شد. از این رو استراتژی کنترل مواد با هدف تحول در تدابیر و سیاستهای اتخاذی در حوزه مواد، مجازات و کیفر سخت مانند اعدام را در استراتژی جنگ با مواد به حاشیه راند و ابزارهایی مانند پیشگیری و درمان را به عنوان محورهای اصلی استراتژی کنترل مواد معرفی کرد.
- مقابله با قاچاق و تولید مواد؛ حتی در استراتژی کنترل مواد بر اهمیت کاهش عرضه نیز تاکید شده است. این رو تمام توان دولت مرکزی و ایالتها باید در کنار توجه به برنامههای کاهش تقاضا معطوف به مقابله با تولید، کشت و قاچاق مواد نیز شود. بنابراین تولید و کشت مواد مخدر در مرز جنوبی ایالات متحده آمریکا یعنی مکزیک به منظور مقابله با تولید و توزیع نیازمند همکاری بینالمللی قلمداد شد؛ در واقع در استراتژی کنترل مواد همکاریهای بینالمللی جهت کنترل مواد در مرکز توجه قرار گرفت.
با توجه به اینکه سیاست جنگ با مواد حدود چهار دهه در دستور کار سیاستمداران آمریکایی قرار داشت، به راحتی میتوان درباره دلایل شکست آن سخن گفت، اما درباره نتایج سیاست کنترل مواد نمیتوان به راحتی نظر داد. در واقع محور اصلی استراتژی جنگ با مواد مقابله عرضه بود؛ یعنی تمام تلاشها معطوف به مقابله با قاچاقچیان و مجازات آنها بود و اساساً توجهی به کاهش تقاضا نمیشد، در حالی که یکی از رهنمودهای بینالمللی استراتژی کنترل مواد تلاش برای کاهش تقاضا بوده است که مشخص شدن نتایج آن به زمان بیشتری نیاز دارد. علاوه بر اینکه با روی کار آمدن ترامپ و بازگشت او به استراتژی جنگ با مواد نمیتوان چندان امیدوار به کاهش اعتیاد و ظهور نتایج مثبت استراتژی کنترل مواد در آمریکا بود.
[۳] National Drug Control Strategy: https://www.whitehouse.gov/ondcp/nationa...l-strategy