طی سالهای اخیر پیشرفت قابل ملاحظهای در زمینه پیشگیری اثربخش از اعتیاد مبتنی بر یافتههای علمی به دست آمده و مدلهای جدیدی نیز مطرح شده است که از جمله آنها میتوان به مدلهای مبتنی بر عوامل خطر و حفاظت کننده اشاره کرد. مهمترین جنبه مثبت این مدلها در ارزش پیشبینی آنها است. به این معنا که کودکان و نوجوانانی که در معرض عوامل خطرساز بیشتری مانند، مشکلات مربوط به خانواده، نگرشها و رفتارهای والدین به مواد و اختلافات خانواداگی قرار بگیرند، احتمال تجربه مصرف مواد و سایر مشکلات مرتبط در آنها افزایش پیدا میکند.
همچنین تقویت عوامل محافظتی مانند تقویت مهارتهای زندگی مانند مهارت تابآوری، دلبستگی و پیوند عاطفی قوی با والدین، ارتباط قوی بین والدین و فرزندان و غیره نیز میتواند نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به اعتیاد داشته باشد.
همچنین تقویت عوامل محافظتی مانند تقویت مهارتهای زندگی مانند مهارت تابآوری، دلبستگی و پیوند عاطفی قوی با والدین، ارتباط قوی بین والدین و فرزندان و غیره نیز میتواند نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به اعتیاد داشته باشد.
از این رو تجربیات موفق جهانی در حوزه پیشگیری از اعتیاد نشان میدهد، با فراگیری و به کار بستن اصول اولیه پیشگیری از اعتیاد میتوان امیدوار به کاهش نرخ شیوع اعتیاد در جوامع بود؛ این اصول عبارتند از:
اصل اول در برنامههای پیشگیری از اعتیاد عبارت است از تقویت عوامل محافظتی و تضعیف عوامل خطر در زندگی کودکان و نوجوانان است:
خطر تبدیل شدن به سوء مصرف کننده مواد مخدر بر اساس فرمول رابطه بین تعداد و نوع عوامل خطر (مثل نگرشها و رفتارهای انحرافی) و عوامل محافظتی ( مثل، حمایت والدین) بسیار محتمل است؛
تاثیر بالقوه عوامل خطر و عوامل محافظتی با متغییر سن رابطه تنگاتنگی دارد؛ بدین معنا که عوامل خطر و محافظتی با افزایش سن نیز تغییر میکنند. به عنوان مثال، وجود عوامل خطر در خانواده تاثیر بیشتری بر کودک خردسال دارد، در حالی که ارتباط با همسالان دارای سوء مصرف مواد ممکن است یک عامل خطر قابل توجه میان نوجوانان باشد؛
مداخله زودهنگام در بروز عوامل خطر مانند رفتار پرخاشگرانه و عدم کنترل بر نوجوان، اغلب با تغییر مسیر زندگی او به سمت رفتارهای مثبت تاثیر بسیار بیشتری بر مداخلات بعدی خواهد داشت. باید گفت اگرچه عوامل خطر و حفاظتی میتوانند افراد مختلف را تحت تاثیر قرار دهند اما این عوامل بسته به سن، جنس، نژاد، فرهنگ و محیط خانوادگی و اجتماعی فرد میتواند تاثیر متفاوتی داشته باشد.
اصل دوم: برنامههای پیشگیری از اعتیاد باید همه اشکال سوء مصرف انواع مواد مانند مصرف مواد غیرقانونی مانند ماری جوانا و هروئین و مصرف نادرست و نامناسب مواد و داروهای قانونی مانند داروهای آرامبخش و حتی داروهای اعتیادآور مانند مصرف زیر سن قانونی تنباکو و الکل را تحت پوشش قرار دهد.
اصل سوم: برنامههای پیشگیری از اعتیاد باید به نوع مشکل سوء مصرف مواد در جامعه محلی بپردازد، عوامل خطر قابل توجه را اصلاح و عوامل محافظتی مشخص شده را تقویت کند.
اصل چهارم: برنامههای پیشگیری از اعتیاد باید متناسب با مخاطرات و اختلالات خاص جمعیت یا ویژگیهای مخاطبان خود مانند سن، جنسیت و قومیت طراحی شوند تا اثربخشی آنها تقویت شود.
اصل پنجم: برنامه های پیشگیری از اعتیاد باید به طور ویژه برای خانواده نیز تدوین شوند، به نحوی که پیوندهای خانوادگی را تقویت کرده و این امر با تقویت مهارتهای فرزندپروری والدین مانند تمرین، بحث و اجرای سیاستهای خانواده در مورد سوء مصرف مواد و آموزش در زمینه آگاهیرسانی و اطلاعرسانی نسبت به مواد مخدر و مضرات آن امکانپذیر است.
اصل ششم: برنامههای پیشگیری از اعتیاد را میتوان با هدف مداخله در دورههای آموزشی اوایل دوره پیش دبستانی برای آشنایی با عوامل خطر و تقویت آنها مانند پیشگیری از رفتارهای پرخاشگرانه، حل مشکلات تحصیلی و ارتباطی ضعیف طراحی کرد.
اصل هفتم: طراحی برنامههای پیشگیرانه با هدف اجرای آنها میان گروهها و مقاطع مهم مانند دوره گذر از دبستان به راهنمایی میتواند اثرات مفیدی حتی میان خانوادهها و کودکان در معرض خطر اعتیاد ایجاد کند. چنین مداخلاتی، گروههای در معرض خطر اعتیاد را از دیگر گروهها جدا نمیکند و بنابراین انگ برچسبگذاری را کاهش میدهد و پیوند میان مدرسه و جامعه را تقویت میکند.
اصل هشتم: برنامههای پیشگیری از اعتیادی که با ترکیب دو یا چند جامعه هدف بوده و در واقع برنامهای است که با ترکیب برنامههای خانواده محور و مدرسه محور اجرا میشود، بسیار موثرتر از یک برنامه واحد و متمرکز است.
اصل نهم: برنامهای پیشگیری از اعتیاد در سطح اجتماع زمانی که در چندین جامعه هدف مانند مدارس، دانشگاهها و نهادهای مذهبی ارائه شود، بسیار موثرتر خواهد بود.