2019/08/05، 07:36 AM
ایران به دلیل واقع شدن در منطقه خاورمیانه با مخاطرات، چالشها و تحولاتی عمده در محیط امنیتی خود رو به رو است. در عین حال فضای سرزمینی ایران به سبب آن که مکمل راهبردهای جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیکی کشورها و قدرت های پیرامونی است، تهدیداتی چون مهاجرت های غیرقانونی، قاچاق مواد مخدر و سلاحهای غیرمجاز، جنایات سازمان یافته، ورود کالاهای ممنوعه، ناامنی نواحی مرزی و حمله به پاسگاه های مرزبانی و غیره در کنار تحرکات قومی- مذهبی بویژه پس از جنگ افغانستان، امنیت مرزهای شرقی ایران را به مخاطره انداخته است.
مناطق بی ثبات همجوار ایران به خصوص در شرق کشور باعث دغدغه ها و نگرانی های اساسی شده و فقدان رشد دموکراسی و ناپایداری دولت های پیرامونی و گسترش اقتدار قومی آنها و نیز وجود بزرگ ترین قطب تولید مواد مخدر و انواع قاچاق ها در مرزهای سیستان و بلوچستان بر آسیب پذیری مرزهای جغرافیایی و امنیتی ایران افزوده است.
معمولاً حاشیه های مرزی محل تجمع گروه های نژادی، مذهبی و زبانی است و از این نظر استان سیستان و بلوچستان از شرایط ویژه ای برخوردار است ، که سبب تشدید قاچاق مواد مخدر وعملیات تروریستی در این استان گردیده.
از مهمترین تأثیرپذیری جنوبشرق از تحولات و رقابتهای دوره ژئوپلیتیک استعماری میتوان به ترسیم مرزهای شرقی ایران و تقسیم مناطق تاریخی ایرانی یعنی سیستان بزرگ و بلوچستان بزرگ ایران وتقسیم قوم ایرانی بلوچ بین سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان اشاره کرد
برقراری امنیت در سیستان و بلوچستان، با مسأله مرز به شدت گره خورده و هر گونه برنامهریزی امنیتی در جهت برقراری امنیت در این منطقه، بدون توجه به مرز و مسائل خاص آن قطعاً بینتیجه خواهد ماند. استراتژیهای مختلفی در ارتباط با حفظ امنیت مرزها وجود دارد. در ایران استراتژی غالب، نگاهی تهدیدمحور به مرزها شده و به تبع آن نوع مدیریت نظامی- انتظامی سر لوحه کار قرار گرفته که بیشتر به مسدود کردن فیزیکی توجه داشته .
وضعيت جغرافيايى استان سيستان و بلوچستان:
این استان در جنوب شرقی کشور واقع شده است و با وسعتى حدود 187502 كيلومترمربع، معادل 4/11 درصد از كل مساحت كشور را تشكيل داده و از پهناورترين استانهاى كشور مى باشد.
اين استان در شمال به استان خراسان جنوبى و كشور افغانستان، و در شرق با مرز خاكى و آبى حدود 1260 كيلومترى به كشورهاى پاكستان و افغانستان، همچنین در جنوب با مرز آبى حدود 300 كيلومترى به آبهاى آزاد و بالاخره در مغرب به استانهاى كرمان و هرمزگان محدود می شود. تمامى شهرستانهاى استان به جز تقريبا شهرستان نيكشهر داراى خطوط مرزى هستند كه در بين آنها سراوان از طولانی ترين خط مرزى و سرباز از محدودترين مرز خشكى برخوردار می باشد.
این استان وسعت و پهنه گسترده ای دارد بگونه ای که، فاصله مرکز استان( زاهدان) ، تا چابهار ۷۰۵ کیلومتر(فاصله زابل تا چابهار865 کیلومتر است) و عرض این استان از کوهک تا افق های شرقی جازموریان ۵۹۰ کیلومتر می باشد. سابقه تاریخی این سرزمین بسیار زیاد است و قدمت آن را بین ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ هزار سال می دانند و بر پایه کتیبه ها و کتب قدیمی، بلوچ و بلوچستان پیش از اسلام وجود داشته است به گونه ای که در کتاب دینی یهودیان (تورات) ذکر شده است.
منطقه جنوبشرقی کشور که در همسایگی دو کشور پاکستان و افغانستان قرار دارد، دارای مشکلات عدیده مرزی است و تهدید جدی را از این ناحیه متوجه کشور نموده است.
همجواری استان سیستان و بلوچستان با دو کشور بیثبات افغانستان و پاکستان از یکسو و ترکیب قومی این استان با دنبالههای فرامرزی آن در کشورهای همسایه، باعث شده تا به عنوان یک منطقه چالش زا و ناامن در اذهان عمومی تبلور پیدا نماید و چهرهای ناخوشایند از این منطقه را به تصویر بکشد.
عمده علل قاچاق مواد مخدر و ناامنی در این استان: همجوارى با مهمترين توليدكننده مواد مخدر دنيا (افغانستان)، داشتن مرزهاى طولانى و مشترك با كشورهاى پاكستان و افغانستان، وجود شرايط خاص جغرافيايى و آب وهوايى حاكم بر اين مناطق، تنوع قومى، نژادى و حتى مذهبى و همچنين بی کاری، بالا بودن نرخ بی سوادی و کم سوادی در استان و نیز دخالت قدرتهاى بيگانه می باشد.
همه این عوامل دست به دست هم داده تا اين معضل ابعاد پيچيده ترى به خود گيرد و امر پيشگيرى و مبارزه با آن دشوارتر کند. شايد بتوان گفت كه همة عوامل ذكرشده بالا به نوعى ريشه در شرايط و موقعيت جغرافيايى حاكم در اين مناطق دارد.
يكى از عوامل مهم در اين زمينه شرايط جغرافيايى به ويژه ژئومورفولوژيكى( اقلیمی) مرزهاى جنوب شرقى كشور است. گسترش واحدهايى مانند: بيابانهاى گرم وسيع، كويرها و نمكزارهاى متعدد، مناطق كوهستانى ، حاصل فرايندهاى ژئومورفولوژيكى مسلط در اين مناطق است، كه شرايط مساعدى را براى قاچاقچيان مواد مخدر فراهم نموده و آنها با بهره گيرى از اين شرايط اقدام به اعمال غيرانسانى خود می نمايند.
از این منظر ،دشتها جولانگاه اشرار و قاچاقچيان محسوب مى شوند. به دليل هموار بودن مسير، سرعت حركت آنان در اين واحدها بسيار بالاست. ارتفاعات و برجستگی هاى منفردى كه در دشتها وجود دارند، نقاط شاخصى براى شناسايى راههاى عبورى و جهت يابى قاچاقچیان محسوب می شوند.
همچنين اين نقاط براى استراحت و توقف آنها نيز استفاده می شوند. حركت كاروان قاچاقچيان در اين واحد و در طول شب با توجه به نوع عارضه بدون دغدغه صورت می گيرد و در شبهاى مهتابى با چراغ خاموش انجام مى شود. به اين ترتيب امر پيشگيرى با قاچاق مواد مخدر در اين نواحى بسيار سخت و مخاطره آميز است.
در راستای کاهش این پیامدهای منفی ناشی از مسائل مرزی، طرحی در چهارچوب طرح انسداد مرزی از سوی نیروی انتظامی و نهادهای وابسته در قالب ایجاد موانع فیزیکی چون دیوار بتونی، احداث کانال و خاکریز، سیمخاردار برجکهاو جاده مرزی به مرحله اجرا گذاشته شده است.
براى نيروهاى انتظامى و نظامى نيز اين عوارض اقلیمی،به عنوان يك فرصت و قابليت مطرح هستند؛ چرا كه امكان كمينهاى مناسب را هم فراهم مى نمايند. اين نكته نيز نبايد فراموش شود كه با توجه به شناخت کامل قاچاقچیان از مناطق مورد نظر و نیز مجهز بودن خودروهاى قاچاقچيان به تجهيزاتى مانند «وينچ» و همچنين مهارت رانندگى برخى از آنان، در صورت تعقيب وگريز در اين مناطق، برترى تاكتيكى با آنهاست.
جمهوری اسلامی ایران در طی سالیان اخیر رویکردهای خاصی به مناطق مرزی داشته است و در طول دهه گذشته، تلاش کرده تا با احداث دیوار، برجک دیدهبانی مرزی، حفر کانال، تقویت تجهیزات دفاعی، الکترونیکی و اپتیکی در مرزها ، چند برابرکردن نیروهای مرزی، به کارگیری چند 10 هزار نفر در قالب یگانهای تعقیب افراد و نیز تشکیل پلیس ویژه مبارزه با موادمخدر، امنیت لازم را در مرزهای کشور علیالخصوص مرزهای جنوبشرقی تأمین نماید و میلیاردها تومان در این خصوص هزینه شده است.
به طوری که جهت ساماندهی مرزهای جنوبشرقی، سیاستهای همچون تخلیه روستاهای واقع در 5 کیلومتری مرز و در موردی بعضی از محورها تا فاصله 20 کیلومتری آن؛ احداث پاسگاهها و برجهای دیدهبانی جدید، تقویت و تجهیز پاسگاههای موجود، احداث شبکههای راه مرزی برای تسهیل دسترسی و کنترل مرز، احداث کانال و خاکریز، به ویژه در مسیر عبور کاروانهای موادمخدر، ایجاد سیم خاردار و موانع دیگر در محورهای آسیبپذیر، سازماندهی جدید نیروهای مرزبانی، اجرای طرحهای کنترل الکترونیکی مرز و ... را دنبال می کند.
این نوع الگوی برخورد نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران نسبت به مرزهای جنوبشرفی، استراتژی تهدیدمحور و مدل مدیریت نظامی- انتظامی را مورد توجه قرار داده است.
آنچه از راهکارهای اجرا شده تاکنون استنباط میشود، این واقعیت است که در طول دهه گذشته و دهه اخیر، مرزهای انسانی منطقه مورد مطالعه با مرزهای بینالمللی کشور فاصله گرفته. این موضوع علاوه بر مشکلات عدیدهای که برای مناطق مرزی به وجود آورده، سبب خالی شدن محدوده وسیعی از مناطق مرزی شده که امکان آسیبپذیری را در بلندمدت دو چندان میکند.
امروزه امنیت یک پدیده مجرد نیست، بلکه ترکیبی از عوامل سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی است که برای رسیدن به امنیت پایدار همه این عوامل باید در نظر گرفته شود.
در ایران نیز طی سالهای اخیر موضوع امنیت مناطق مرزی و انسداد مرزها به طور گسترده مورد توجه مسئولین قرار گرفته است. در همین راستا سالانه بودجه فراوانی برای ساخت تجهیزات در جهت انسداد مرزها به کار گرفته میشود. فارغ از این که موضوع انسداد مرزها تا چه اندازه در امنیت و ایجاد توسعه پایدار در مناطق مرزی موفق بوده است، به طوری که ابعاد و مؤلفههای دیگری نیز میتواند در تأمین امنیت پایدار در مناطق مرزی مؤثر باشد که کمتر مورد توجه قرار گرفته و اگر مورد توجه بوده به صورت تکبعدی یا مقطعی بوده است.
در ارتباط با حفظ مرزها، استراتژیهای مختلفی وجود دارد، در ایران استراتژی غالب؛ نگاه تهدیدمحور به مرزها بوده و به تبع آن نوع مدیریت نظامی- انتظامی را سر لوحه کار خود قرار داده است که بیشتر به مسدود کردن فیزیکی توجه داشته و مرز را به عنوان یک خط میپندارند که در صورت مراقبت کامل، امنیت را به ارمغان خواهد آورد
مناطق بی ثبات همجوار ایران به خصوص در شرق کشور باعث دغدغه ها و نگرانی های اساسی شده و فقدان رشد دموکراسی و ناپایداری دولت های پیرامونی و گسترش اقتدار قومی آنها و نیز وجود بزرگ ترین قطب تولید مواد مخدر و انواع قاچاق ها در مرزهای سیستان و بلوچستان بر آسیب پذیری مرزهای جغرافیایی و امنیتی ایران افزوده است.
معمولاً حاشیه های مرزی محل تجمع گروه های نژادی، مذهبی و زبانی است و از این نظر استان سیستان و بلوچستان از شرایط ویژه ای برخوردار است ، که سبب تشدید قاچاق مواد مخدر وعملیات تروریستی در این استان گردیده.
از مهمترین تأثیرپذیری جنوبشرق از تحولات و رقابتهای دوره ژئوپلیتیک استعماری میتوان به ترسیم مرزهای شرقی ایران و تقسیم مناطق تاریخی ایرانی یعنی سیستان بزرگ و بلوچستان بزرگ ایران وتقسیم قوم ایرانی بلوچ بین سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان اشاره کرد
برقراری امنیت در سیستان و بلوچستان، با مسأله مرز به شدت گره خورده و هر گونه برنامهریزی امنیتی در جهت برقراری امنیت در این منطقه، بدون توجه به مرز و مسائل خاص آن قطعاً بینتیجه خواهد ماند. استراتژیهای مختلفی در ارتباط با حفظ امنیت مرزها وجود دارد. در ایران استراتژی غالب، نگاهی تهدیدمحور به مرزها شده و به تبع آن نوع مدیریت نظامی- انتظامی سر لوحه کار قرار گرفته که بیشتر به مسدود کردن فیزیکی توجه داشته .
وضعيت جغرافيايى استان سيستان و بلوچستان:
این استان در جنوب شرقی کشور واقع شده است و با وسعتى حدود 187502 كيلومترمربع، معادل 4/11 درصد از كل مساحت كشور را تشكيل داده و از پهناورترين استانهاى كشور مى باشد.
اين استان در شمال به استان خراسان جنوبى و كشور افغانستان، و در شرق با مرز خاكى و آبى حدود 1260 كيلومترى به كشورهاى پاكستان و افغانستان، همچنین در جنوب با مرز آبى حدود 300 كيلومترى به آبهاى آزاد و بالاخره در مغرب به استانهاى كرمان و هرمزگان محدود می شود. تمامى شهرستانهاى استان به جز تقريبا شهرستان نيكشهر داراى خطوط مرزى هستند كه در بين آنها سراوان از طولانی ترين خط مرزى و سرباز از محدودترين مرز خشكى برخوردار می باشد.
این استان وسعت و پهنه گسترده ای دارد بگونه ای که، فاصله مرکز استان( زاهدان) ، تا چابهار ۷۰۵ کیلومتر(فاصله زابل تا چابهار865 کیلومتر است) و عرض این استان از کوهک تا افق های شرقی جازموریان ۵۹۰ کیلومتر می باشد. سابقه تاریخی این سرزمین بسیار زیاد است و قدمت آن را بین ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ هزار سال می دانند و بر پایه کتیبه ها و کتب قدیمی، بلوچ و بلوچستان پیش از اسلام وجود داشته است به گونه ای که در کتاب دینی یهودیان (تورات) ذکر شده است.
منطقه جنوبشرقی کشور که در همسایگی دو کشور پاکستان و افغانستان قرار دارد، دارای مشکلات عدیده مرزی است و تهدید جدی را از این ناحیه متوجه کشور نموده است.
همجواری استان سیستان و بلوچستان با دو کشور بیثبات افغانستان و پاکستان از یکسو و ترکیب قومی این استان با دنبالههای فرامرزی آن در کشورهای همسایه، باعث شده تا به عنوان یک منطقه چالش زا و ناامن در اذهان عمومی تبلور پیدا نماید و چهرهای ناخوشایند از این منطقه را به تصویر بکشد.
عمده علل قاچاق مواد مخدر و ناامنی در این استان: همجوارى با مهمترين توليدكننده مواد مخدر دنيا (افغانستان)، داشتن مرزهاى طولانى و مشترك با كشورهاى پاكستان و افغانستان، وجود شرايط خاص جغرافيايى و آب وهوايى حاكم بر اين مناطق، تنوع قومى، نژادى و حتى مذهبى و همچنين بی کاری، بالا بودن نرخ بی سوادی و کم سوادی در استان و نیز دخالت قدرتهاى بيگانه می باشد.
همه این عوامل دست به دست هم داده تا اين معضل ابعاد پيچيده ترى به خود گيرد و امر پيشگيرى و مبارزه با آن دشوارتر کند. شايد بتوان گفت كه همة عوامل ذكرشده بالا به نوعى ريشه در شرايط و موقعيت جغرافيايى حاكم در اين مناطق دارد.
يكى از عوامل مهم در اين زمينه شرايط جغرافيايى به ويژه ژئومورفولوژيكى( اقلیمی) مرزهاى جنوب شرقى كشور است. گسترش واحدهايى مانند: بيابانهاى گرم وسيع، كويرها و نمكزارهاى متعدد، مناطق كوهستانى ، حاصل فرايندهاى ژئومورفولوژيكى مسلط در اين مناطق است، كه شرايط مساعدى را براى قاچاقچيان مواد مخدر فراهم نموده و آنها با بهره گيرى از اين شرايط اقدام به اعمال غيرانسانى خود می نمايند.
از این منظر ،دشتها جولانگاه اشرار و قاچاقچيان محسوب مى شوند. به دليل هموار بودن مسير، سرعت حركت آنان در اين واحدها بسيار بالاست. ارتفاعات و برجستگی هاى منفردى كه در دشتها وجود دارند، نقاط شاخصى براى شناسايى راههاى عبورى و جهت يابى قاچاقچیان محسوب می شوند.
همچنين اين نقاط براى استراحت و توقف آنها نيز استفاده می شوند. حركت كاروان قاچاقچيان در اين واحد و در طول شب با توجه به نوع عارضه بدون دغدغه صورت می گيرد و در شبهاى مهتابى با چراغ خاموش انجام مى شود. به اين ترتيب امر پيشگيرى با قاچاق مواد مخدر در اين نواحى بسيار سخت و مخاطره آميز است.
در راستای کاهش این پیامدهای منفی ناشی از مسائل مرزی، طرحی در چهارچوب طرح انسداد مرزی از سوی نیروی انتظامی و نهادهای وابسته در قالب ایجاد موانع فیزیکی چون دیوار بتونی، احداث کانال و خاکریز، سیمخاردار برجکهاو جاده مرزی به مرحله اجرا گذاشته شده است.
براى نيروهاى انتظامى و نظامى نيز اين عوارض اقلیمی،به عنوان يك فرصت و قابليت مطرح هستند؛ چرا كه امكان كمينهاى مناسب را هم فراهم مى نمايند. اين نكته نيز نبايد فراموش شود كه با توجه به شناخت کامل قاچاقچیان از مناطق مورد نظر و نیز مجهز بودن خودروهاى قاچاقچيان به تجهيزاتى مانند «وينچ» و همچنين مهارت رانندگى برخى از آنان، در صورت تعقيب وگريز در اين مناطق، برترى تاكتيكى با آنهاست.
جمهوری اسلامی ایران در طی سالیان اخیر رویکردهای خاصی به مناطق مرزی داشته است و در طول دهه گذشته، تلاش کرده تا با احداث دیوار، برجک دیدهبانی مرزی، حفر کانال، تقویت تجهیزات دفاعی، الکترونیکی و اپتیکی در مرزها ، چند برابرکردن نیروهای مرزی، به کارگیری چند 10 هزار نفر در قالب یگانهای تعقیب افراد و نیز تشکیل پلیس ویژه مبارزه با موادمخدر، امنیت لازم را در مرزهای کشور علیالخصوص مرزهای جنوبشرقی تأمین نماید و میلیاردها تومان در این خصوص هزینه شده است.
به طوری که جهت ساماندهی مرزهای جنوبشرقی، سیاستهای همچون تخلیه روستاهای واقع در 5 کیلومتری مرز و در موردی بعضی از محورها تا فاصله 20 کیلومتری آن؛ احداث پاسگاهها و برجهای دیدهبانی جدید، تقویت و تجهیز پاسگاههای موجود، احداث شبکههای راه مرزی برای تسهیل دسترسی و کنترل مرز، احداث کانال و خاکریز، به ویژه در مسیر عبور کاروانهای موادمخدر، ایجاد سیم خاردار و موانع دیگر در محورهای آسیبپذیر، سازماندهی جدید نیروهای مرزبانی، اجرای طرحهای کنترل الکترونیکی مرز و ... را دنبال می کند.
این نوع الگوی برخورد نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران نسبت به مرزهای جنوبشرفی، استراتژی تهدیدمحور و مدل مدیریت نظامی- انتظامی را مورد توجه قرار داده است.
آنچه از راهکارهای اجرا شده تاکنون استنباط میشود، این واقعیت است که در طول دهه گذشته و دهه اخیر، مرزهای انسانی منطقه مورد مطالعه با مرزهای بینالمللی کشور فاصله گرفته. این موضوع علاوه بر مشکلات عدیدهای که برای مناطق مرزی به وجود آورده، سبب خالی شدن محدوده وسیعی از مناطق مرزی شده که امکان آسیبپذیری را در بلندمدت دو چندان میکند.
امروزه امنیت یک پدیده مجرد نیست، بلکه ترکیبی از عوامل سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی است که برای رسیدن به امنیت پایدار همه این عوامل باید در نظر گرفته شود.
در ایران نیز طی سالهای اخیر موضوع امنیت مناطق مرزی و انسداد مرزها به طور گسترده مورد توجه مسئولین قرار گرفته است. در همین راستا سالانه بودجه فراوانی برای ساخت تجهیزات در جهت انسداد مرزها به کار گرفته میشود. فارغ از این که موضوع انسداد مرزها تا چه اندازه در امنیت و ایجاد توسعه پایدار در مناطق مرزی موفق بوده است، به طوری که ابعاد و مؤلفههای دیگری نیز میتواند در تأمین امنیت پایدار در مناطق مرزی مؤثر باشد که کمتر مورد توجه قرار گرفته و اگر مورد توجه بوده به صورت تکبعدی یا مقطعی بوده است.
در ارتباط با حفظ مرزها، استراتژیهای مختلفی وجود دارد، در ایران استراتژی غالب؛ نگاه تهدیدمحور به مرزها بوده و به تبع آن نوع مدیریت نظامی- انتظامی را سر لوحه کار خود قرار داده است که بیشتر به مسدود کردن فیزیکی توجه داشته و مرز را به عنوان یک خط میپندارند که در صورت مراقبت کامل، امنیت را به ارمغان خواهد آورد