2020/11/15، 09:29 AM
نظریه خوددرمانی اعتیاد بر این ایده استوار است که مصرف مواد شیمیایی مختلف توسط مردم، از جمله الکل و دیگر مواد یا پیامدهای رفتار اعتیادآور آنها همچون خوردن و قمار کردن با هدف جبران مصائب زندگی انجام میشود. این نظریه تا کنون به خوبی برای مخاطبان فارسی زبان مورد واشکافی قرار نگرفته است. نظریه خود درمانی اعتیاد، معمولاً با اختلال سوء مصرف مواد در ارتباط است است اما میتوان آن را به اعتیاد غیرشیمیایی و رفتاری نیز تعمیم داد.
فرضیات خوددرمانی
نخستین بار در دهه 1970 بود که نشریات حوزه درمان فرضیات خوددرمانی را مطرح کردند و به ویژه پزشکان بالینی دریافتند معتادان هروئین برای کنار آمدن با استرس و تنهایی نیاز به مصرف مواد دارند. این نظریه همچنین تصریح میکند در فقدان راهحلهای مناسب و روابط اجتماعی مثبت، مصرف به عنوان راهکاری برای تحمل استرس درنظر گرفته میشود.
تأثیرگذاری این نظریه وقتی بسیاری از معالجه معتادان همچون بیماران عادی آغاز شد و از مصرف تفریحی مواد قبحزدایی شد، به شدت افزایش یافت. همچنین به رسمیت شناخته شدن تأثیر درمانی ماری جوانا که سالهای سال تنها به عنوان ماده ای برای مصرف تفریحی شناخته میشد نیز بر اثرگذاری نظریه خوددرمانی افزود.
این نظریه بیان میکند که در برخی شرایط، مانند دردهای مزمن، داروهای تجویزی ممکن است ناکافی و یا مشکلآفرین باشند و مصرفکنندگان ماریجوانا که از دردهای مزمن رنج میبرند صرفاً خوددرمانی میکنند. این امر منجر به تجویز ماریجوانا در برخی مناطق برای درمان برخی بیماریها شده است. نظریۀ خوددرمانی، در میان معتادان و درمانگرهای آنها محبوبیت زیادی دارد. درحالیکه در نظر برخی از افراد سختگیر نسبت به اعتیاد این نظریه بهانهای برای رفتارهای غیرمسئولانه است.
خوددرمانی و معتادان و درمانگرها
برخی از پزشکان معتقدند این نظریه باعث میشود افراد رو به مواد و رفتارهایی بیاورند که به آن اعتیاددارند و باعث بروز مشکلاتی در کنترل داروهای تجویزی میشوند. برای مثال، افسردگی را اغلب میتوان با داروهای ضدافسردگی درمان کرد و فرد را از جستجوی آرامش عاطفی در مواد اعتیادآور آزاد کرد.
این تئوری بهنوعی به نفع معتادان، بهویژه مصرفکنندگان غیرقانونی مواد مخدر است. این نظریه نشان میدهد که مصرف مواد مخدر اغلب تلاشی برای پر کردن خلأ رهاشدهای است که به درمان نیاز دارد و توسط گزینههای پزشکی نادیده گرفتهشده است.
تئوری خوددرمانی همچنین بر فرایند درمانی مؤثر است؛ چراکه یک مسیر روشن را مشخص میکند که درمانگران و معتادان را متحد میسازد. آنها یک هدف مشترک برای درمان دارند و میتوانند با هم کار کنند تا به این هدف برسند.
بااینحال، برخی استدلال میکنند که این نظریه ممکن است مصرفکنندگان غیرقانونی مواد مخدر را از برخی از مسئولیتها برای مشکلات خود مبرا کند. موضعی دیگر که در مقابل نظریۀ خوددرمانی اتخاذشده، این است که با بحث بر سر این موضوع که معتادان به خوددرمانی میپردازند، مصرف مواد مخدر و دارو راهی مشروع برای حل مسائل احساسی میشود.
بسیاری از افرادی که مرتاض شدهاند، احساس میکنند هرگونه مصرف مواد مخدر، ازجمله دارو به مردم امکان میدهد تا از برخورد با مسائل روانی اجتناب کنند.
همزمان با این موضوع، نظریۀ خوددرمانی بیماری اعتیاد را تقویت میکند و مسئله پیچیده اعتیاد را که شامل بسیاری از عوامل روانشناختی و اجتماعی است، به سمت فیزیولوژی صرف هدایت میکند.
آیندۀ تئوری خوددرمانی
افراد بیشتری اعتیاد خود را آشکار میکنند. اعتیاد و درمانش دیگر پنهان نیست و این مسائل موضوع برنامههای تلویزیونی واقعنما[1]مانند برنامۀ intervention میشود. بسیاری از افراد مشهور و حتی سیاستمداران به استفاده از مواد مخدر اعتراف کردهاند.
با تغییر اجتماعی بیشتر و صراحت دربارۀ مصرف مواد مخدر و اعتیاد، جامعه نسبت به افراد معتاد به اعتیاد بیشتر احساس همدردی میکند. عمل قانونی کردن مواد مخدر و مصرف پزشکی ماریجوانا که هر دو بهطور فزایندهای جریان اصلی خود را نشان میدهند، از تئوری خوددرمانی حمایت میکند. این تئوری احتمالاً نقش مهمی در مفاهیم جاری و آینده اعتیاد ایفا خواهد کرد.
اعتیاد به مسکنها یا مصرف بیشازحد آنها چگونه رخ میدهد؟ آیا مصرف مسکن مشکل ایجاد کرده است؟
هیچ بیماری داروهای تجویزی پزشک را بهقصد معتادشدن مصرف نمیکند. بهطورمعمول، افراد این داروها را مصرف میکنند تا درد پس از جراحی را کاهش دهند یا درد بیماریهایی مانند سرطان یا دردهای مزمن را کنترل کنند. بااینحال، خطر اعتیاد به این داروها وجود دارد. عوامل مشترکی وجود دارد که میتواند باعث اعتیاد یا استفادۀ بیشازحد مسکن در بیماران شوند.
ازآنجاکه مسکنها با تلاش کم اثر خوبی دارند، اغلب اولین گزینه برای مهار و کنترل درد هستند. بهجای استفاده از تکنیکهای کاهش درد که جایگزین مسکن هستند و به تلاش نیاز دارند و ممکن است درد را مانند مسکن از بین نبرند، بیماران از قرص استفاده میکنند. سهولت استفاده و تأثیر آنها ممکن است منجر به مصرف بیشازحد آنها شود.
در طول زمان، در مسیر خوددرمانی بیماران برای کنترل احساسات منفی خود به مسکنها وابستگی پیدا میکنند. پس تعجبی ندارد که افراد مبتلابه اختلالات خلقی بیشتر در معرض استفاده از مسکنها باشند.
افراد مبتلابه درد فیزیکی اغلب از آسیبهای عاطفی ناشی از تصادف یا بیماری رنج میبرند و بیشتر به مصرف قرصی که فقط آن را از بین ببرد تمایل پیدا میکنند. راهحلهای مؤثر دیگری برای کنترل درد وجود دارد، اما فرهنگ ما داروها را بهعنوان روش اول ترویج میکند.
تجویز اوپیوئید برای تسکین درد طی سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۳ چهار برابر شده بود، درنتیجه تعداد مرگومیر ناشی از اوردوز نیز در این سالها افزایش یافت. تخمین زده میشود که از هر چهار نفر مصرفکننده مسکن، یک نفر آنها با اعتیاد دستوپنجه نرم میکند. حتی زمانی که مردم ناامیدانه تلاش میکنند برای خوددرمانی، جایگزینهای غیر دارویی برای تسکین درد را امتحان کنند، برای دستیابی به این جایگزینها رنج بیشتری را تحمل میکنند تا اینکه برای تجویز مسکن نزد پزشک بروند. این موضوع باعث میشود که افراد برای کنترل درد بهجای مصرف مسکن جایگزینهای کمتری داشته باشند.
مواد مخدر احساس خوبی به شما میدهند. همانطور که بیماران بهطورمعمول از تجربۀ ناخوشایندی که باعث درد میشود رنج میبرند، اثرات لذتبخش این مسکنها برای آنها مانند یک سورپرایز واقعی است. جستوجوی رفتارهای مکرر لذتبخش حاصل از رفتار یا مادۀ اعتیادآور یکی از نشانههای اعتیاد است.
حتی اگر تکنیکهای غیر دارویی کنترل درد مانند یوگا و مدیتیشن را به کار ببرید، بهاحتمالزیاد هنگام درد مضطرب میشوید. بسیاری از مسکنها مانند دمرول، سبب آرامش جسمی میشوند و فرد را از تنش خلاص میکنند؛ برای همین است که بعد از مدتی بیماران به مسکنها رو میآورند.
بدن شما میتواند نسبت به اوپیوئیدها مقاوم شود. این موضوع به این معنا است که باید بهطور دائمی داروهایی با دوزهای بالاتر استفاده کنید تا همان تأثیر را داشته باشد. مقاومت بدن به دارو یکی از نشانههای اصلی اعتیاد است.
غفلت از شرایط جسمانی باعث تشدید درد میشود
فراز و نشیبهای اعتیاد فزاینده باعث رفتارهای فیزیکی زیر میشود:
استفادۀ بیشازحد از بخش آسیبدیدۀ بدن
طرز ایستادن ضعیف بدن در موقعیتهای معذب که ناشی از فقدان احساس و هیجان است
فقدان ورزشهای مناسب درحالیکه اندامهای تضعیفشدۀ بدن را تقویت میکند
بهجای تصحیح این عادات بد، بیمار اغلب داروهای مسکن بیشتری مصرف میکند و یک چرخۀ معیوب از سهلانگاری فیزیکی را ایجاد میکند که با اثرات داروها پنهانشده است.
علائم ترک مسکنها بسیار ناخوشایند است
پس از خود درمانی وقتی اثر دارو از بین میرود ترک را تجربه میکند. این موضوع غالباً شبیه نوع شدیدتری از نشانههایی است که فرد هنگام ترک مسکنها تجربه میکند.
در صورت مصرف دوبارۀ مواد، اثرات ناخوشایند ترک از بین میروند. در طول زمان، بیماران میخواهند با مصرف مسکنهای بیشتر، اثرات ترک مواد را کنترل کنند. آنها گاهی اوقات حتی درک نکردهاند که داروی مورداستفادهشان این علائم را ایجاد کرده است. بهویژه نگرانی دربارۀ کاهش حمایت پزشکی برای جوانان و زنان دارای اختلالات مصرف اوپیوئید نیز وجود دارد؛ درحالیکه تعداد افرادی که در اثر اوردوز فوت میکنند در حال افزایش است. کمتر از دو درصد افراد ۱۳ تا ۱۵ ساله، در مقایسه با افراد ۲۰ تا ۲۵ ساله، دارای اختلال مصرف اوپیوئید مورد درمان پزشکی قرار میگیرند. این در حالی است که این اختلال طی دوران بلوغ افزایش مییابد.
با اینکه داروهای مسکن تجویزشده برای شما قانونی هستند، برخی از آنها ازلحاظ شیمیایی مشابه مواد مخدر غیرقانونی مانند هروئین هستند. ترغیب ذهنی پزشک و ترغیب آشکار تبلیغات میتواند منجر به هدایت افرادی شود که معمولاً از مواد اعتیادآور دوری میکنند.
[1].Reality Television