2019/07/13، 04:56 AM
در فرصت پیشین با مطرح کردن گفتمانهای سهگانه اعتیادپژوهی به بررسی و تحلیل گفتمان قضایی پرداختم. امروز در ادامه همین مبحث به قسمت دوم آن یعنی گفتمان پزشکی با این رویکرد که آیا معتاد یک بیمار است؟ خواهم پرداخت.قبل از هر چیز لازم است تا مروری مختصر بر انواع سهگانههای اعتیادپژوهی داشته باشیم
نگاهی دقیق به آسیبهای اجتماعی نشان میدهد، نمیتوان بحرانی مانند اعتیاد را که پدیدهای چند بعدی و پیچیدهست را به تنهایی با یک روش و دیدگاه مورد تحلیل و بررسی قرار داد. و همواره نسبت به مسئله کنترل اعتیاد و مواد به طور کلی مباحث زیادی وجود داشته اما اصلیترین این مباحث در سه گفتمان زیر خلاصه میشود.
1-گفتمان قضایی؛ با این محور اصلی که معتاد را مجرم میداند، در کنفرانس قبلی به طور جامع بدان پرداختم.
2-گفتمانی پزشکی؛ با این محور اصلی که معتاد را بیمار میداند، در ادامه بدان خواهم پرداخت.
3-گفتمان اجتماعی؛ در این گفتمان فرد معتاد را نه مجرم و نه بیمار بلکه به عنوان قربانی میبیند که جامعهشناسان، روانشناسان، مردمشناسان و به طور کلی عالمان علوم اجتماعی میکوشند تا ابعاد گوناگون اعتیاد را مورد بررسی قرار دهند.
در این کنفرانس با محوریت گفتمان پزشکی به این امر خواهم پرداخت که آیا فرد معتاد بیمار است؟
در فرصت پیشین با مطرح کردن گفتمانهای سهگانه اعتیادپژوهی به بررسی و تحلیل گفتمان قضایی پرداختم. امروز در ادامه همین مبحث به قسمت دوم آن یعنی گفتمان پزشکی با این رویکرد که آیا معتاد یک بیمار است؟ خواهم پرداخت. قبل از هر چیز لازم است تا مروری مختصر بر انواع سهگانههای اعتیادپژوهی داشته باشم.
نگاهی دقیق به آسیبهای اجتماعی نشان میدهد، نمیتوان بحرانی مانند اعتیاد را که پدیدهای چند بعدی و پیچیدهست را به تنهایی با یک روش و دیدگاه مورد تحلیل و بررسی قرار داد. و همواره نسبت به مسئله کنترل اعتیاد و مواد به طور کلی مباحث زیادی وجود داشته اما اصلیترین این مباحث در سه گفتمان زیر خلاصه میشود.
در این کنفرانس با محوریت گفتمان پزشکی به این امر خواهم پرداخت که آیا فرد معتاد بیمار است؟
گفتمان پزشکی، گفتمانی است که در آن حالات یا خصوصیاتی از زندگی روزمره که زمانی عادی بود، یا موضوعاتی که پیش از آن در قلمرو علوم غیر پزشکی قرار داشت ( مانند اعتیاد)، وارد حیطه پزشکی شده و توسط ابزارها، روش ها و فنون پزشکی کنترل و مدیریت میشود.
گفتمان پزشکی شدن در حوزه آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد با این نقطه کانونی مفصل بندی می شود که فرد معتاد یک بیمار است، بنابراین باید شرایطی فراهم شود تا مسائلی که پیش از این بیرون از حوزه پزشکی بود به عنوان یک بیماری قابل درمان، نگریسته و برنامهریزی شود.
در گفتمان پزشکی فرد معتاد یک بیمار است نه مجرم و برای درمان او باید از روشهای پزشکی و روانپزشکی و نه قضایی استفاده کرد؛ در واقع از منظر این گفتمان فردمعتاد این رفتار را به طور آگاهانه انتخاب نکرده است. آنچه باعث اعتیاد شده تغییر در عملکرد و ساختار مغز است که فرد را به مصرف چند باره مواد می کشاند. در این صورت اگر فرد بداند یا تصور کند با اولین مصرف مواد از سر کنجکاوی یا کسب لذت تبدیل به یک معتاد هروئینی(یا هر مواد دیگر) می شود، قطعاً انتخاب به مصرف مواد نخواهد زد.
در واقع در گفتمان پزشکی مغز فرد وابسته به مصرف مواد مغذی می شود که نمی تواند به راحتی از آن جدا شود و از طرفی با گذشت زمان خود مغز هم نمیتواند نیاز بدن را رفع کند. هر چند فردی که اولین بار روی به مصرف مواد می آورد خودش انتخاب می کند؛ اما مجموعه ای از دلایل فیزیولوژیکی، فردی و روانی او را به سوی مواد سوق می دهد. اگر واقعا اعتیاد امری انتخابی بود نباید وابستگی ایجاد می شد و فرد هر وقت اراده می کرد باید بدون ایجاد وابستگی مواد مصرف می کرد. بنابراین وابسته شدن فرد به مواد نشان از بیمار بودن او دارد.
این گفتمان در ایران به دنبال وضعیت زندان ها در دهه 80، خطرات گسترش بیماری های واگیردار مانند ایدز و هپاتیت و توجه ویژه به این امر که گفتمان قضایی به تنهایی برای حل معضل اعتیاد کافی نیست و باید به ایجاد برنامه های کاهش آسیب فکر کرد، غلبه یافت. همین امر مجموعه ای از برنامه های کاهش آسیب، مانند: برنامه های توزیع سرنگ، سم زدایی، درمان های نگهدارنده ( مانند داروهای متادون و ترامادول) و ایجاد مراکز سیار کاهش آسیب مواد مخدر جهت ارائه خدمات به معتادان را شکل داد.
ایران بعد از دهه 1380 در حوزه اعمال سیاست های مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر با غلبه گفتمان پزشکی به معضل اعتیاد معرفی می شود. در این دوره مسئله اعتیاد از گفتمانی قضایی و امنیتی تبدیل به امری اجتماعی مربوط به حوزه سلامت عمومی جامعه اما با غلبه گفتمان پزشکی شد. با افزایش آمار معتادان و تعداد زندانیان معتاد و تبدیل شدن مسئله اعتیاد در ایران به امری اجتماعی به دنبال شیوع بیماری های واگیردار نظیر ایدز و هپاتیت در زندان ها و سطح جامعه با دوره ای به نام گفتمان پزشکی شدن به مسئله اعتیاد در ایران مواجه هستیم.
ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر قبل از انجام اصلاحات سالهای 1376 و 1389، فرد معتاد را مجرم، اعتیاد را جرم و عمل فرد معتاد را قابل مجازات میدانست، یعنی فرد معتاد به عنوان مجرم تحت تعقیب قرار میگرفت و مجازات میشد. اما با اعمال اصلاحات، به جای تعقیب ابتدایی معتاد به او فرصت ترک داده شد. بنابراین امروزه صرف عمل اعتیاد جرم نیست، بلکه در صورتی که فرد معتاد بر اساس مهلت اعطایی قانون، ترک اعتیاد نکند و بعد از آن در صورتی که متجاهر شود و بعد از اعزام به مراکز ترک اجباری باز هم برای ترک تلاش نکند، در این صورت بر اساس ماده 16 قانون مبارزه با مواد و اعتیاد، مجرم و قابل تعقیب و مجازات است.
از این رو، بر اساس قوانین داخلی ایران صرفاً مصرف کنندگانی که برای درمان اقدام کرده و گواهی تحت درمان دریافت کرده باشند، مجرم محسوب نشده و روند درمانی خود را ادامه می دهند (ماده ۱۵ قانون مبارزه با مواد مخدر ۱۳۸۹) اما افرادی که اقدام به درمان و ترک اعتیاد نکرده باشند، از این امتیاز برخوردار نبوده و تحت درمان اجباری قرار می گیرند (ماده 16)
از منظر گفتمان پزشکی درمان اعتیاد با استفاده از روشهای درمانی مدرن بسیار آسانتر از روشهای سنتی و غیرپزشکی است. بنابراین درمان باید مبتنی بر موارد زیر باشد:
توجه به بعد ذهنی درمان اعتیاد.
ارائه مشاوره های لازم جهت آمادگی روانی ترک پایدار اعتیاد.
آموزش برخورد با مشکلات محیطی.
پیدا کردن توانایی بیان مشکلات بر اساس اصل راستگویی.
بالا بردن اعتماد به نفس.
تقویت حس مسئولیت اجتماعی فرد معتاد.
پس از مدتی و با غلبه این گفتمان در ایران، نتایج آن نشان داد که به تنهایی گفتمان پزشکی قادر به کنترل و درمان معضل اعتیاد نیست، عدهای انتقاداتی بر این گفتمان داشتند که موجب شد دیدگاههای اجتماعی با رویکرد اجتماعی کردن مبارزه با مواد و اعتیاد وارد عرصه برنامهریزی و سیاستگذاری کشور شود.
این انتقادات عبارتند از:
پزشکی کردن اعتیاد، تقلیل یک پدیده اجتماعی چند لایه به مشخصات روانی و فیزیولوژیکی فردی است. پزشکی کردن اعتیاد نشان دهنده حضور حداکثر پزشکان در حلقه های تصمیم گیری سیاست گذاری مواد مخدر است. اگر به همان تعدادی که پزشکان امکان حضور در حلقه های تصمیم گیری را دارند، جامعه شناسان، روان شناسان و انسان شناسان هم امکان طرح دیدگاه های خود و طرح معضل اعتیاد را به عنوان یک پدیده اجتماعی چند جانبه را داشتند، در آن صورت امکان ارائه برداشت اجتماعی از اعتیاد فراهم می شد. و مباحث مهم پیشگیری به راهبردی عمومی بر سر پدیده اعتیاد تبدیل می شد. امری که موسسه کادراس بدان بسیار تاکید دارد.
نقطه کانونی گفتمان پزشکی با یک نگاه تقلیل گرایانه همراه است؛ به این معنا که توجه ویژه به مسئله زیست پزشکی، باعث طرد سایر ابعاد اعتیاد و مواد مخدر مانند ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می شود. در غیبت گفتارهای جامعه شناسانه و رفتار شناختی هر استدلال پزشکی باعث فراموشی جنبه های دیگر این پدیده اجتماعی و فراموشی استراتژی پیشگیری (کاهش تقاضا) می شود.
گفتمان پزشکی با رویکرد جرم زدایی از مصرف برخی مواد مخدر، منجر به همه گیری سوء مصرف مواد مخدر خواهد شد. زیرا که منتقدان معتقدندکاهش اقدامات ممنوعیتی باعث رواج مصرف مواد مخدر و حتی در بلند مدت ممکن است افزایش مصرف مواد را در پی داشته باشد. همچنین جرم زدایی صرف از نظر اخلاقی هم درست نمی باشد، دانستن این امر که جرم زدایی از مصرف مواد صدمه جدی به فرد معتاد از نظر دسترسی و همچنین به جامعه برای افرادی که در معرض سوء مصرف قرار دارند، وارد می کند، رویکرد جرم زدایی را در برخی از کشور با توجه به موقعیت جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها با تردیدها و سوالات بسیاری مواجه کرده است.
به نظر میرسد اتخاذ رویکردی تک بعدی از این منظر که فرد معتاد مجرم است یا بیمار؟ بسیار سخت و تقلیلگرایانه است. با توجه به چند بعدی بودن پدیده اعتیادپذیرفتن هر کدام از این گفتمانها به طور مستقل با انتقادات و مشکلات بسیاری مواجه است. سعی موسسه کادراس بر این است تا در ادامه با معرفی گفتمان اجتماعی، رویکرد و راهبردی مناسب ارائه شود.
نگاهی دقیق به آسیبهای اجتماعی نشان میدهد، نمیتوان بحرانی مانند اعتیاد را که پدیدهای چند بعدی و پیچیدهست را به تنهایی با یک روش و دیدگاه مورد تحلیل و بررسی قرار داد. و همواره نسبت به مسئله کنترل اعتیاد و مواد به طور کلی مباحث زیادی وجود داشته اما اصلیترین این مباحث در سه گفتمان زیر خلاصه میشود.
1-گفتمان قضایی؛ با این محور اصلی که معتاد را مجرم میداند، در کنفرانس قبلی به طور جامع بدان پرداختم.
2-گفتمانی پزشکی؛ با این محور اصلی که معتاد را بیمار میداند، در ادامه بدان خواهم پرداخت.
3-گفتمان اجتماعی؛ در این گفتمان فرد معتاد را نه مجرم و نه بیمار بلکه به عنوان قربانی میبیند که جامعهشناسان، روانشناسان، مردمشناسان و به طور کلی عالمان علوم اجتماعی میکوشند تا ابعاد گوناگون اعتیاد را مورد بررسی قرار دهند.
در این کنفرانس با محوریت گفتمان پزشکی به این امر خواهم پرداخت که آیا فرد معتاد بیمار است؟
در فرصت پیشین با مطرح کردن گفتمانهای سهگانه اعتیادپژوهی به بررسی و تحلیل گفتمان قضایی پرداختم. امروز در ادامه همین مبحث به قسمت دوم آن یعنی گفتمان پزشکی با این رویکرد که آیا معتاد یک بیمار است؟ خواهم پرداخت. قبل از هر چیز لازم است تا مروری مختصر بر انواع سهگانههای اعتیادپژوهی داشته باشم.
نگاهی دقیق به آسیبهای اجتماعی نشان میدهد، نمیتوان بحرانی مانند اعتیاد را که پدیدهای چند بعدی و پیچیدهست را به تنهایی با یک روش و دیدگاه مورد تحلیل و بررسی قرار داد. و همواره نسبت به مسئله کنترل اعتیاد و مواد به طور کلی مباحث زیادی وجود داشته اما اصلیترین این مباحث در سه گفتمان زیر خلاصه میشود.
در این کنفرانس با محوریت گفتمان پزشکی به این امر خواهم پرداخت که آیا فرد معتاد بیمار است؟
گفتمان پزشکی، گفتمانی است که در آن حالات یا خصوصیاتی از زندگی روزمره که زمانی عادی بود، یا موضوعاتی که پیش از آن در قلمرو علوم غیر پزشکی قرار داشت ( مانند اعتیاد)، وارد حیطه پزشکی شده و توسط ابزارها، روش ها و فنون پزشکی کنترل و مدیریت میشود.
گفتمان پزشکی شدن در حوزه آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد با این نقطه کانونی مفصل بندی می شود که فرد معتاد یک بیمار است، بنابراین باید شرایطی فراهم شود تا مسائلی که پیش از این بیرون از حوزه پزشکی بود به عنوان یک بیماری قابل درمان، نگریسته و برنامهریزی شود.
در گفتمان پزشکی فرد معتاد یک بیمار است نه مجرم و برای درمان او باید از روشهای پزشکی و روانپزشکی و نه قضایی استفاده کرد؛ در واقع از منظر این گفتمان فردمعتاد این رفتار را به طور آگاهانه انتخاب نکرده است. آنچه باعث اعتیاد شده تغییر در عملکرد و ساختار مغز است که فرد را به مصرف چند باره مواد می کشاند. در این صورت اگر فرد بداند یا تصور کند با اولین مصرف مواد از سر کنجکاوی یا کسب لذت تبدیل به یک معتاد هروئینی(یا هر مواد دیگر) می شود، قطعاً انتخاب به مصرف مواد نخواهد زد.
در واقع در گفتمان پزشکی مغز فرد وابسته به مصرف مواد مغذی می شود که نمی تواند به راحتی از آن جدا شود و از طرفی با گذشت زمان خود مغز هم نمیتواند نیاز بدن را رفع کند. هر چند فردی که اولین بار روی به مصرف مواد می آورد خودش انتخاب می کند؛ اما مجموعه ای از دلایل فیزیولوژیکی، فردی و روانی او را به سوی مواد سوق می دهد. اگر واقعا اعتیاد امری انتخابی بود نباید وابستگی ایجاد می شد و فرد هر وقت اراده می کرد باید بدون ایجاد وابستگی مواد مصرف می کرد. بنابراین وابسته شدن فرد به مواد نشان از بیمار بودن او دارد.
این گفتمان در ایران به دنبال وضعیت زندان ها در دهه 80، خطرات گسترش بیماری های واگیردار مانند ایدز و هپاتیت و توجه ویژه به این امر که گفتمان قضایی به تنهایی برای حل معضل اعتیاد کافی نیست و باید به ایجاد برنامه های کاهش آسیب فکر کرد، غلبه یافت. همین امر مجموعه ای از برنامه های کاهش آسیب، مانند: برنامه های توزیع سرنگ، سم زدایی، درمان های نگهدارنده ( مانند داروهای متادون و ترامادول) و ایجاد مراکز سیار کاهش آسیب مواد مخدر جهت ارائه خدمات به معتادان را شکل داد.
ایران بعد از دهه 1380 در حوزه اعمال سیاست های مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر با غلبه گفتمان پزشکی به معضل اعتیاد معرفی می شود. در این دوره مسئله اعتیاد از گفتمانی قضایی و امنیتی تبدیل به امری اجتماعی مربوط به حوزه سلامت عمومی جامعه اما با غلبه گفتمان پزشکی شد. با افزایش آمار معتادان و تعداد زندانیان معتاد و تبدیل شدن مسئله اعتیاد در ایران به امری اجتماعی به دنبال شیوع بیماری های واگیردار نظیر ایدز و هپاتیت در زندان ها و سطح جامعه با دوره ای به نام گفتمان پزشکی شدن به مسئله اعتیاد در ایران مواجه هستیم.
ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر قبل از انجام اصلاحات سالهای 1376 و 1389، فرد معتاد را مجرم، اعتیاد را جرم و عمل فرد معتاد را قابل مجازات میدانست، یعنی فرد معتاد به عنوان مجرم تحت تعقیب قرار میگرفت و مجازات میشد. اما با اعمال اصلاحات، به جای تعقیب ابتدایی معتاد به او فرصت ترک داده شد. بنابراین امروزه صرف عمل اعتیاد جرم نیست، بلکه در صورتی که فرد معتاد بر اساس مهلت اعطایی قانون، ترک اعتیاد نکند و بعد از آن در صورتی که متجاهر شود و بعد از اعزام به مراکز ترک اجباری باز هم برای ترک تلاش نکند، در این صورت بر اساس ماده 16 قانون مبارزه با مواد و اعتیاد، مجرم و قابل تعقیب و مجازات است.
از این رو، بر اساس قوانین داخلی ایران صرفاً مصرف کنندگانی که برای درمان اقدام کرده و گواهی تحت درمان دریافت کرده باشند، مجرم محسوب نشده و روند درمانی خود را ادامه می دهند (ماده ۱۵ قانون مبارزه با مواد مخدر ۱۳۸۹) اما افرادی که اقدام به درمان و ترک اعتیاد نکرده باشند، از این امتیاز برخوردار نبوده و تحت درمان اجباری قرار می گیرند (ماده 16)
از منظر گفتمان پزشکی درمان اعتیاد با استفاده از روشهای درمانی مدرن بسیار آسانتر از روشهای سنتی و غیرپزشکی است. بنابراین درمان باید مبتنی بر موارد زیر باشد:
توجه به بعد ذهنی درمان اعتیاد.
ارائه مشاوره های لازم جهت آمادگی روانی ترک پایدار اعتیاد.
آموزش برخورد با مشکلات محیطی.
پیدا کردن توانایی بیان مشکلات بر اساس اصل راستگویی.
بالا بردن اعتماد به نفس.
تقویت حس مسئولیت اجتماعی فرد معتاد.
پس از مدتی و با غلبه این گفتمان در ایران، نتایج آن نشان داد که به تنهایی گفتمان پزشکی قادر به کنترل و درمان معضل اعتیاد نیست، عدهای انتقاداتی بر این گفتمان داشتند که موجب شد دیدگاههای اجتماعی با رویکرد اجتماعی کردن مبارزه با مواد و اعتیاد وارد عرصه برنامهریزی و سیاستگذاری کشور شود.
این انتقادات عبارتند از:
پزشکی کردن اعتیاد، تقلیل یک پدیده اجتماعی چند لایه به مشخصات روانی و فیزیولوژیکی فردی است. پزشکی کردن اعتیاد نشان دهنده حضور حداکثر پزشکان در حلقه های تصمیم گیری سیاست گذاری مواد مخدر است. اگر به همان تعدادی که پزشکان امکان حضور در حلقه های تصمیم گیری را دارند، جامعه شناسان، روان شناسان و انسان شناسان هم امکان طرح دیدگاه های خود و طرح معضل اعتیاد را به عنوان یک پدیده اجتماعی چند جانبه را داشتند، در آن صورت امکان ارائه برداشت اجتماعی از اعتیاد فراهم می شد. و مباحث مهم پیشگیری به راهبردی عمومی بر سر پدیده اعتیاد تبدیل می شد. امری که موسسه کادراس بدان بسیار تاکید دارد.
نقطه کانونی گفتمان پزشکی با یک نگاه تقلیل گرایانه همراه است؛ به این معنا که توجه ویژه به مسئله زیست پزشکی، باعث طرد سایر ابعاد اعتیاد و مواد مخدر مانند ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می شود. در غیبت گفتارهای جامعه شناسانه و رفتار شناختی هر استدلال پزشکی باعث فراموشی جنبه های دیگر این پدیده اجتماعی و فراموشی استراتژی پیشگیری (کاهش تقاضا) می شود.
گفتمان پزشکی با رویکرد جرم زدایی از مصرف برخی مواد مخدر، منجر به همه گیری سوء مصرف مواد مخدر خواهد شد. زیرا که منتقدان معتقدندکاهش اقدامات ممنوعیتی باعث رواج مصرف مواد مخدر و حتی در بلند مدت ممکن است افزایش مصرف مواد را در پی داشته باشد. همچنین جرم زدایی صرف از نظر اخلاقی هم درست نمی باشد، دانستن این امر که جرم زدایی از مصرف مواد صدمه جدی به فرد معتاد از نظر دسترسی و همچنین به جامعه برای افرادی که در معرض سوء مصرف قرار دارند، وارد می کند، رویکرد جرم زدایی را در برخی از کشور با توجه به موقعیت جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها با تردیدها و سوالات بسیاری مواجه کرده است.
به نظر میرسد اتخاذ رویکردی تک بعدی از این منظر که فرد معتاد مجرم است یا بیمار؟ بسیار سخت و تقلیلگرایانه است. با توجه به چند بعدی بودن پدیده اعتیادپذیرفتن هر کدام از این گفتمانها به طور مستقل با انتقادات و مشکلات بسیاری مواجه است. سعی موسسه کادراس بر این است تا در ادامه با معرفی گفتمان اجتماعی، رویکرد و راهبردی مناسب ارائه شود.